Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge

GT GD C H L M O
a

GT GD C H L M O
across /əˈkrɒs/ = PREPOSITION: در میان; ADVERB: از میان, از عرض, از وسط, ازاین طرف بان طرف, یکسره, از این سو بان سو; USER: در میان, سراسر, در سراسر, در سرتاسر, را در سراسر

GT GD C H L M O
agile /ˈædʒ.aɪl/ = ADJECTIVE: سریع, فرز, چابک, زرنگ, زیرک, سریع العمل, سریع الحرکه, متحرک; USER: فرز, چالاک, سریع, چابک

GT GD C H L M O
aka /ˌeɪ.keɪˈeɪ/ = USER: نام دیگر, با نام مستعار, نام مستعار, مستعار

GT GD C H L M O
all /ɔːl/ = ADJECTIVE: تمام, همه, همه چیز, هر گونه, بسیار; PRONOUN: کلیه, جمیع; ADVERB: همگی, تماما, یکسره, داروندار; USER: تمام, همه, تمامی, کلیه, از همه

GT GD C H L M O
also /ˈɔːl.səʊ/ = ADVERB: همچنین, نیز, و همچنین, بعلاوه, همینطور, و نیز, گذشته از این; USER: همچنین, نیز, همچنین می, نیز به, را نیز

GT GD C H L M O
analytics /ˌanlˈitiks/ = NOUN: علم تجزیه و تحلیل, فرگشاشناسی, هندسهء تحلیلی; USER: علم تجزیه و تحلیل, تجزیه و تحلیل, تجزیه و تحلیل ترافیک, فرگشاشناسی, هندسهء تحلیلی

GT GD C H L M O
and /ænd/ = CONJUNCTION: و, و; USER: و, ها و, و در, و به, است و

GT GD C H L M O
application /ˌæp.lɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: کاربرد, درخواست, استفاده, درخواست نامه, استعمال, ضمیمه, ممارست; USER: کاربرد, برنامه, نرم افزار, درخواست, استفاده

GT GD C H L M O
applications /ˌæp.lɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: کاربرد, درخواست, استفاده, درخواست نامه, استعمال, ضمیمه, ممارست; USER: برنامه های کاربردی, برنامه, کاربردهای, برنامه ها, از برنامه های کاربردی

GT GD C H L M O
apr /ˌeɪ.piˈɑːr/ = USER: آوریل

GT GD C H L M O
april /ˈeɪ.prəl/ = NOUN: اوریل, ماه چهارم سال فرنگی

GT GD C H L M O
articles /ˈɑː.tɪ.kl̩/ = NOUN: ماده, مقاله, بند, گفتار, فصل, کالا, حرف تعریف, فقره, شرط, متاع, اسباب, چیز, عمل; USER: مقالات, مقالهها, مقالههای, مقاله ها, و مقالات

GT GD C H L M O
as /əz/ = ADVERB: مانند, چنانکه, بطوریکه, بعنوان مثال; CONJUNCTION: چون, چنانکه, همچنانکه, هنگامیکه, چه, نظر باینکه; PREPOSITION: در نتیجه; USER: مانند, عنوان, به عنوان, را به عنوان, چون

GT GD C H L M O
associated /əˈsəʊ.si.eɪ.tɪd/ = VERB: شریک کردن, پیوستن, مربوط ساختن, مصاحبت کردن, وابسته کردن, امیزش کردن, همدم شدن, معاشرت کردن; USER: مرتبط, وجود, همراه, در ارتباط, همراه است

GT GD C H L M O
at /ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار; NOUN: ات; USER: در, به, را در, و در, شده در

GT GD C H L M O
atm /ˌeɪ.tiːˈem/ = ABBREVIATION: دستگاه خودپرداز; USER: دستگاه خودپرداز, اتمسفر, ATM, خودپرداز, دستگاه های خودپرداز

GT GD C H L M O
automation /ˈɔː.tə.meɪt/ = NOUN: خودکاری, دستگاه تنظیم خودکار, کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار; USER: اتوماسیون, اتوماسیون اداری, به طور خودکار, به اتوماسیون, و اتوماسیون

GT GD C H L M O
avoid /əˈvɔɪd/ = VERB: اجتناب کردن, طفره رفتن, طفره رفتن از, دوری کردن از, احتراز کردن, الغاء کردن, حذر کردن از, عدول کردن; USER: جلوگیری از, اجتناب, اجتناب از, اجتناب کنند, پرهیز از

GT GD C H L M O
be /biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن; USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود

GT GD C H L M O
bright /braɪt/ = ADJECTIVE: روشن, درخشان, تابناک, زرنگ, فروزان, تابان, با هوش, افتابی, باکله; USER: روشن, درخشان, های روشن, روشن است, تابناک

GT GD C H L M O
building /ˈbɪl.dɪŋ/ = NOUN: ساختمان, عمارت, خانه, بناء; ADJECTIVE: ساختمانی; USER: ساختمان, ساخت و ساز, ساختمان های, ساختمان را, ساختمان سازی

GT GD C H L M O
by /baɪ/ = PREPOSITION: توسط, با, بوسیله, از, بواسطه, بدست, بتوسط, از کنار, نزدیک, پهلوی; ADVERB: کنار, در کنار; USER: توسط, شده توسط, با, بوسیله, از

GT GD C H L M O
center /ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی; VERB: در مرکز قرار گرفتن, تمرکز یافتن; USER: مرکز, مراکز, در مرکز, به مرکز

GT GD C H L M O
channels /ˈtʃæn.əl/ = NOUN: کانال, مجرا, دریا, مجرای فاضل اب, ترعه, ورودی و خروجی مجرایی, هر گونه نقل و انتقال چیز یا اندیشه و نظر و غیره; USER: کانال, کانال های, کانالهای, کانال ها, از کانال

GT GD C H L M O
clients /ˈklaɪ.ənt/ = NOUN: مشتری, موکل, ارباب رجوع; USER: مشتریان, به مشتریان, از مشتریان, مشتریان در, مشتریان را

GT GD C H L M O
com /ˌdɒtˈkɒm/ = PREFIX: با, باهم; USER: کام, دانلود, میشود, تعداد

GT GD C H L M O
consultancy /kənˈsʌl.tən.si/ = USER: مشاوره, مشاوره ای, خدمات مشاوره, مشاوره و, شرکت مشاوره

GT GD C H L M O
consultant /kənˈsʌl.tənt/ = NOUN: مشاور, رایزن; USER: مشاور, مشاور و, مشاور در, مشاور با

GT GD C H L M O
consulting /kənˈsʌl.tɪŋ/ = VERB: همفکری کردن, رایزنی کردن, کنکاش کردن, مشورت کردن, مشورت خواستن از; USER: مشاوره, مشاور, مشاوره ای, مشاوردهی در امر

GT GD C H L M O
costs /kɒst/ = NOUN: هزینه, خرج, ارزش, بها, قدر; USER: هزینه, هزینه های, هزینه ها, هزینههای, مخارج

GT GD C H L M O
create /kriˈeɪt/ = VERB: ساختن, ایجاد کردن, خلق کردن, فراهم کردن, افریدن, ناگهان ایجاد شدن, سرشتن; USER: ساختن, ایجاد, ایجاد کنید, را ایجاد, ایجاد می

GT GD C H L M O
crm = USER: CRM, های CRM, CRM به, CRM را

GT GD C H L M O
customer /ˈkʌs.tə.mər/ = NOUN: مشتری; USER: مشتری, مشتریان, به مشتریان, مشتری می, به مشتری

GT GD C H L M O
data /ˈdeɪ.tə/ = NOUN: داده, اطلاعات, داده ها, سوابق, مفروضات, دانستهها, سراغ; USER: اطلاعات, داده, داده ها, داده های, داده ها را

GT GD C H L M O
delivery /dɪˈlɪv.ər.i/ = NOUN: تحویل, تسلیم, رهایی, تفویض; USER: تحویل, زایمان, تحویل به, تحویل در, های تحویل

GT GD C H L M O
deloitte = USER: شرکت Deloitte, دلویت, ها Deloitte, از Deloitte, به Deloitte,

GT GD C H L M O
digital /ˈdɪdʒ.ɪ.təl/ = ADJECTIVE: دیجیتال, رقمی, انگشتی, پنجهای, وابسته به شماره; USER: دیجیتال, دیجیتالی, های دیجیتال, های دیجیتالی, دیجیتال است

GT GD C H L M O
directly /daɪˈrekt.li/ = ADVERB: مستقیما, راست, بی درنگ, سر راست, یک راست; USER: مستقیما, به صورت مستقیم, را به طور مستقیم, طور مستقیم در, طور مستقیم از

GT GD C H L M O
director /daɪˈrek.tər/ = NOUN: کارگردان, مدیر, رئيس, هدایتکننده, متصدی, اداره کننده, فرنشین; USER: مدیر, کارگردان, رئيس

GT GD C H L M O
dramatically /drəˈmæt.ɪ.kəl.i/ = USER: به طور چشمگیری, طور چشمگیری, طرز چشمگیری, به طرز چشمگیری, به طور قابل توجهی

GT GD C H L M O
dynamics /daɪˈnæm.ɪks/ = NOUN: پویایی شناسی, مبحی حرکت اجسام, مکانیک حرکت; USER: دینامیک, پویایی, پویایی های, پویاییهای, دینامیک های

GT GD C H L M O
etc /ɪt.ˈset.ər.ə/ = USER: و غیره, غیره, غیره را, و غیره را

GT GD C H L M O
excellence /ˈek.səl.əns/ = NOUN: برتری, مزیت, تفوق, ممتازی, رجحان, شگرفی, خوبی, علو مقام; USER: برتری, تعالی, به تعالی, تعالی به, تفوق

GT GD C H L M O
experience /ikˈspi(ə)rēəns/ = NOUN: تجربه, ورزیدگی, ازمایش, اروین, ازمودگی, کارازمودگی, مکتب, خبرگی; VERB: تجربه کردن, تحمل کردن, کشیدن; USER: تجربه, تجربه ای, را تجربه, از تجربه, تجربه های

GT GD C H L M O
experienced /ikˈspi(ə)rēəns/ = ADJECTIVE: با تجربه, ورزیده, اموخته; USER: با تجربه, تجربه, مجرب, را تجربه, با تجربه به

GT GD C H L M O
financial /faɪˈnæn.ʃəl/ = ADJECTIVE: مالی; USER: مالی, های مالی, مالی را, مالی است

GT GD C H L M O
for /fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای; CONJUNCTION: زیرا که; USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای

GT GD C H L M O
fun /fʌn/ = NOUN: سرگرمی, بازی, شوخی, خوشی, بازیچه; VERB: شوخی کردن; USER: سرگرمی, سرگرم کننده, های سرگرم کننده, شوخی, سرگرم کننده را

GT GD C H L M O
fusion /ˈfjuː.ʒən/ = NOUN: ادغام, امتزاج, ذوب, گداختگی, ترکیب و امتزاج, امیزش, ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر; USER: ادغام, همجوشی, جوشی, هم جوشی, ذوب

GT GD C H L M O
great /ɡreɪt/ = ADJECTIVE: بزرگ, عالی, کبیر, عظیم, زیاد, فراوان, مهم, هنگفت, معتبر, متعال, خطیر, ماهر; USER: بزرگ, عالی, عظیم, زیاد, فراوان

GT GD C H L M O
guy /ɡaɪ/ = NOUN: مرد, یارو, شخص, فرار, گریز; VERB: با طناب نگه داشتن, با تمثال نمایش دادن, استهزاء کردن, جیم شدن; USER: مرد, پسر, پسر به, مرد به, شخص

GT GD C H L M O
happens /ˈhæp.ən/ = VERB: رخ دادن, اتفاق افتادن, شدن, روی دادن, واقع شدن, تصادفا برخورد کردن, پیشامدکردن, ناگهان رخ دادن, صورت گرفتن, رخ دادن، اتفاق افتادن; USER: اتفاق می افتد, اتفاقی می افتد, رخ می دهد, اتفاق می افتد این, این اتفاق می افتد

GT GD C H L M O
happy /ˈhæp.i/ = ADJECTIVE: خوشحال, مبارک, شاد, خوش, راضی, خرسند, خوشبخت, مسرور, سعادتمند, فرخنده, خندان, فرخ; USER: خوشحال, شاد, راضی, خوش, خوشبخت

GT GD C H L M O
helps /help/ = NOUN: کمک, یاری, مساعدت, امداد, نوکر, مزدور, پایمردی; USER: کمک می کند, کمک می کند تا, کمک میکند, کمک میکند تا, کمک می کند که

GT GD C H L M O
high /haɪ/ = ADJECTIVE: عالی, زیاد, بلند, مرتفع, گزاف, بلند پایه, رفیع, متعال, علوی, رشید, وافرگران; NOUN: جای مرتفع; USER: زیاد, بالا, بلند, بالا است, عالی

GT GD C H L M O
how /haʊ/ = ADVERB: چگونه, چگونگی, چه, چطور, چنانکه, از چه طریق, به چه سبب; NOUN: چگونگی, طرز, روش, راه, کیفیت, سان, متد; USER: چگونه, چگونگی, چه, چطور, طرز

GT GD C H L M O
in /ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل; USER: به, در, را در, از, با

GT GD C H L M O
including /ɪnˈkluː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: محتوی; USER: از جمله, جمله, شامل, که شامل, به شمول

GT GD C H L M O
increasing /ɪnˈkriːs/ = VERB: زیاد شدن, افزودن, زیاد کردن, توسعه دادن, توانگر کردن, ترفیع دادن, تکثیر کردن; USER: افزایش, افزایش است, به افزایش, حال افزایش, افزایش می یابد

GT GD C H L M O
integration /ˈɪn.tɪ.ɡreɪt/ = NOUN: ائتلاف, اختلاط, انضمام, یک پارچگی, اتحاد عناصر مختلف اجتماع; USER: ادغام, یکپارچه سازی, یکپارچگی, های یکپارچه سازی, ادغام شده

GT GD C H L M O
is /ɪz/ = VERB: است، هست; USER: است, باشد, می باشد, شده است

GT GD C H L M O
issues /ˈɪʃ.uː/ = NOUN: شماره, موضوع, نشریه, نسخه, فرزند, کردار, عمل, سرانجام, بر امد, پی امد, نژاد, اولاد, نتیجه بحی; USER: مسائل مربوط به, مسائل, مسائل مربوط, به مسائل, مسائل را

GT GD C H L M O
jul /dʒʊˈlaɪ/ = USER: ژوئیه

GT GD C H L M O
kingdom /ˈkɪŋ.dəm/ = NOUN: پادشاهی, کشور, قلمرو پادشاهی; USER: پادشاهی, سلطنت, کشور, پادشاهی را, قلمرو پادشاهی

GT GD C H L M O
largest /lɑːdʒ/ = USER: بزرگترین, بزرگ, بزرگ ترین, از بزرگترین, که بزرگترین

GT GD C H L M O
lead /liːd/ = NOUN: سرب, هدایت, رهبری, تقدم, پیش افت, راهنمایی, سبقت, شاقول گلوله; VERB: رهبری کردن, هدایت کردن, سوق دادن, بردن; USER: رهبری, منجر, منجر شود, سرب, هدایت

GT GD C H L M O
leader /ˈliː.dər/ = NOUN: رهبر, فرمانده, رئيس, راس, پیشقدم, راهنما, قائد, پیشوا, سر دسته, سالار, سرور, سر کرده, سرمقاله; USER: رهبر, رهبری, از رهبران, فرمانده

GT GD C H L M O
leading /ˈliː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: برجسته, عمده, پیشتاز, مقدم, پیشین; NOUN: هدایت, نفوذ, راهنمایی; USER: برجسته, که منجر, هدایت, عمده, پیشتاز

GT GD C H L M O
leads /liːd/ = NOUN: سرب, هدایت, رهبری, تقدم, پیش افت, راهنمایی, سبقت, شاقول گلوله, سر پوش, راه آب, مدرک; USER: منجر می شود, منجر, منجر می, منجر به, منجر میشود

GT GD C H L M O
loyalty /ˈlɔɪ.əl.ti/ = NOUN: وفاداری, صداقت, سرسپردگی, وظیفه شناسی, ثبات قدم; USER: وفاداری, وفاداری به, صداقت, وفاداری او به تیمش, سرسپردگی

GT GD C H L M O
managed /ˈmæn.ɪdʒ/ = VERB: اداره کردن, گرداندن, مباشرت کردن, ضبط کردن, از پیش بردن, سرپرستی کردن; USER: مدیریت, اداره, اداره می, مدیریت می, مدیریت شده

GT GD C H L M O
manager /ˈmæn.ɪ.dʒər/ = NOUN: مدیر, رئيس, متصدی, مباشر, ضابط, کارفرمان; USER: مدیر, مدیریت, از مدیر, مدیر عامل

GT GD C H L M O
market /ˈmɑː.kɪt/ = NOUN: بازار, مرکز تجارت, محل داد وستد; VERB: به بازار عرضه کردن, فروختن, در بازار داد و ستد کردن, در معرض فروش قرار دادن; USER: بازار, در بازار, بازار است, بازار را, بازار به

GT GD C H L M O
media /ˈmiː.di.ə/ = NOUN: رسانه ها, واسطهها, پوشش میانی عرق; USER: رسانه ها, رسانه, رسانه های, رسانه ای, های رسانه ای

GT GD C H L M O
mobile /ˈməʊ.baɪl/ = ADJECTIVE: سیار, متحرک, قابل تحرک, قابل حرکت; NOUN: خانه متحرک, غوغا; USER: سیار, های تلفن همراه, متحرک, تلفن همراه در, تلفن همراه به

GT GD C H L M O
mos /ˌemˈəʊ/ = USER: MOS, mos و, اختالف آماری معنی داری, اختالف آماری معنی, MOS که

GT GD C H L M O
ms /miz/ = USER: کارشناسی ارشد, MS, میلی ثانیه, ام اس, هزارم ثانیه

GT GD C H L M O
new /njuː/ = ADJECTIVE: جدید, تازه, نو, نوین; ADVERB: جدیدا, اخیرا; USER: جدید, های جدید, تازه, نو, نوین

GT GD C H L M O
november /nəʊˈvem.bər/ = NOUN: نوامبر, نام ماه یازدهمسال فرنگی

GT GD C H L M O
of /əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله; USER: از, در, ای از, را از

GT GD C H L M O
on /ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر; ADJECTIVE: روشن; USER: بر, روی, بر روی, به, برای

GT GD C H L M O
oracle /ˈɒr.ə.kl̩/ = NOUN: وحی, الهام الهی, دانشمند, پیش گویی; USER: وحی, اوراکل, الهام الهی, دانشمند, پیش گویی

GT GD C H L M O
organization /ˌɔː.ɡən.aɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: سازمان, تشکیلات, تشکیل; USER: سازمان, سازمان های, سازمان را, تشکیلات

GT GD C H L M O
our /aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما; USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به

GT GD C H L M O
packages /ˈpæk.ɪdʒ/ = NOUN: بسته, عدل, قوطی, بستهبندی کردن; USER: بسته, بسته های, بسته بندی, بسته بندی های, بسته بندی شده

GT GD C H L M O
part /pɑːt/ = NOUN: بخش, قطعه, جزء, پاره, عضو, نقطه, نصیب, برخه; VERB: جدا کردن, تقسیم کردن, تفکیک کردن, تفکیک شدن; USER: بخش, جزء, پاره, قطعه, عضو

GT GD C H L M O
partner /ˈpɑːt.nər/ = NOUN: شریک, همسر, یار, سهیم, انباز, پا, هم دست; VERB: شریک شدن یا کردن; USER: شریک, شریک زندگی, همسر, شریک جنسی, را شریک

GT GD C H L M O
personable /ˈpərsənəbəl/ = ADJECTIVE: با شخصیت, خوش سیما, خوش قیافه, جذاب, موقر, شخصی; USER: با شخصیت, خوش قیافه, جذاب, خوش سیما, موقر

GT GD C H L M O
practice /ˈpræk.tɪs/ = NOUN: تمرین, عمل, عادت, ممارست, عرف, مشق, تکرار, ورزش, برزش; VERB: تمرین کردن, عمل کردن, ممارست کردن, برزیدن, ورزش; USER: عمل, تمرین, عمل به, را تمرین

GT GD C H L M O
present /ˈprez.ənt/ = ADJECTIVE: حاضر, موجود, فعلی, اکنون; NOUN: هدیه, زمان حال, تقدیم, زمان حاضر, تحفه, اهداء, پیشکش, سفته; USER: ارائه, حال حاضر, در حال حاضر, را ارائه, ارائه می

GT GD C H L M O
principal /ˈprɪn.sɪ.pəl/ = ADJECTIVE: اصلی, عمده, مهم; NOUN: مدیر, مدیر مدرسه, رئيس, مایه, سرمایه اصلی, مجرم اصلی, سالار; USER: اصلی, مدیر, عمده, مهم, مدیر مدرسه

GT GD C H L M O
process /ˈprəʊ.ses/ = NOUN: فرایند, روند, عمل, سیر, جریان عمل, مراحل مختلف چیزی, پیشرفت تدریجی ومداوم, دوره عمل, فرا گرد; VERB: پردازش کردن, تهیه کردن, مراحلی را طی کردن, بانجام رساندن, تمام کردن; USER: روند, فرایند, فرآیند, پروسه, مراحل

GT GD C H L M O
profits /ˈprɒf.ɪt/ = NOUN: منافع, عایدی; USER: منافع, سود, سودهای, سود حاصل, سود را

GT GD C H L M O
programmes /ˈprəʊ.ɡræm/ = NOUN: برنامه, پروگرام, دستور, مرام, نقشه, دستور کار, روش کار; USER: برنامه, برنامه های, برنامه ها, از برنامه, برنامه هایی

GT GD C H L M O
project /ˈprɒdʒ.ekt/ = NOUN: پروژه, طرح, نقشه, پروژه افکندن; VERB: طرح ریختن, نقشه کشیدن, طرح ریزی کردن, برجسته بودن, پیش افکندن, پرتاب کردن; USER: پروژه, طرح, پروژه های, پروژه را, پروژه به

GT GD C H L M O
provide /prəˈvaɪd/ = VERB: تهیه کردن, تدارک دیدن, میسر ساختن, مجهز کردن, وسیله فراهم کردن, مقرر داشتن, اماده کردن, تهیه دیدن, تامین کردن، توشه دادن; USER: ارائه, فراهم, را فراهم, فراهم می, فراهم کند

GT GD C H L M O
providing /prəˈvaɪd/ = ADJECTIVE: مشروط بر اینکه; CONJUNCTION: در صورت; USER: ارائه, فراهم, فراهم کردن, فراهم آوردن, فراهم نمودن

GT GD C H L M O
rapid /ˈræp.ɪd/ = ADJECTIVE: سریع, تند, سریع السیر, تندرو, چابک; USER: سریع, سریع و, سریع است, تند, سریع به

GT GD C H L M O
rated /ˌtɒpˈreɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: مجاز, ارزیابی شده; USER: رتبه, نمره, نمره داده, دارای امتیاز, دادهاند

GT GD C H L M O
recommendations /ˌrek.ə.menˈdeɪ.ʃən/ = NOUN: توصیه, نظریه, نامه پیشنهاد; USER: توصیه ها, توصیه, توصیه های, توصیه هایی, توصیه هایی را

GT GD C H L M O
reduce /rɪˈdjuːs/ = VERB: کاستن, کاستن, کم کردن, تقلیل دادن, تنزل دادن, ساده کردن, استحاله کردن, مطیع کردن, خرد کردن, خرد ساختن; USER: کاستن, را کاهش دهد, کاهش می دهد, را کاهش می دهد, کم کردن

GT GD C H L M O
report /rɪˈpɔːt/ = NOUN: گزارش, خبر, انتشار, اشعار, شهرت, صدا; VERB: گزارش دادن; USER: گزارش, را گزارش, گزارش می, گزارش شده

GT GD C H L M O
revenues /ˈrev.ən.juː/ = NOUN: عملکرد, درامد, سود سهام, عایدی, بازده; USER: درآمد, درآمدهای, درآمد حاصل, درآمدهای حاصل, درآمد حاصل از

GT GD C H L M O
robotic /rəʊˈbɒt.ɪk/ = USER: رباتیک, روباتیک, روبات, روبوتیک, های روباتیک

GT GD C H L M O
robotics /rəʊˈbɒt.ɪks/ = USER: رباتیک, روبوتیک, روباتیک, روبات ها

GT GD C H L M O
roi = USER: بازدهی سرمایه, ROI, آمارها بازدهی سرمایه, بازگشت سرمایه, ROI را

GT GD C H L M O
rpa

GT GD C H L M O
s = NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه

GT GD C H L M O
salesforce

GT GD C H L M O
sap /sæp/ = NOUN: شیره, شیره گیاهی, عصاره, خون; VERB: شیره کشیدن از; USER: شیره, SAP, شیره گیاهی, عصاره, شیره گیاهی را

GT GD C H L M O
senior /ˈsiː.ni.ər/ = ADJECTIVE: ارشد, قدیمی, بالاتر, بزرگ, بزرگتر, بالا رتبه; USER: ارشد, های ارشد, ارشد در, مقامات ارشد, ارشد را

GT GD C H L M O
services /ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, سابقه, عبادت, تشریفات, یاری, بنگاه, اثاثه, نظام وظیفه, درخت سنجد, یک دست ظروف; USER: خدمات, سرویس های, ارائه خدمات, خدمات در, خدمات را

GT GD C H L M O
share /ʃeər/ = NOUN: سهم, قسمت, بخش, سهمیه, حصه, بهره, قطعه, خیش; VERB: سهم بردن, بخش کردن, تسهیم کردن, قیچی کردن; USER: سهم, اشتراک گذاری, به اشتراک گذاری, به اشتراک گذاشتن, به اشتراک بگذارید

GT GD C H L M O
siebel = USER: Siebel است, های Siebel, Siebel به, و Siebel,

GT GD C H L M O
social /ˈsəʊ.ʃəl/ = ADJECTIVE: اجتماعی, دسته جمعی, تفریحی, معاشرتی, انسی, وابسته بجامعه, گروه دوست, جمعیت دوست, وابسته به اجتماع; USER: اجتماعی, های اجتماعی, اجتماعی را, اجتماعی است

GT GD C H L M O
software /ˈsɒft.weər/ = ADJECTIVE: نرمافزار; NOUN: نرمافزار; USER: نرمافزار, نرم افزار, از نرم افزار, نرم افزار های, های نرم افزار

GT GD C H L M O
team /tēm/ = NOUN: تیم, گروه, دسته, گروهه, دست, جفت, یک دستگاه, اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری; VERB: دسته درست کردن, بصورت دسته یا تیم درامدن; USER: تیم, گروه, تیم های, این تیم, تیم ملی

GT GD C H L M O
technical /ˈtek.nɪ.kəl/ = ADJECTIVE: فنی; USER: فنی, های فنی, فنی و, فنی در

GT GD C H L M O
technologies /tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی; USER: فن آوری, فن آوری های, فن آوری ها, از فن آوری, از فن آوری های

GT GD C H L M O
technology /tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی; USER: تکنولوژی, فن آوری, فن آوری های, فن آوری است, از فن آوری

GT GD C H L M O
ten /ten/ = ten, عشر; USER: ده, از ده, ده نفر, ده ها, به ده

GT GD C H L M O
tenacious /təˈneɪ.ʃəs/ = ADJECTIVE: سر سخت, محکم, استوار, چسبنده, سفت, مستحکم; USER: محکم, سر سخت, استوار, سفت, مستحکم

GT GD C H L M O
that /ðæt/ = CONJUNCTION: که; PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی; USER: که, است که, که در, که به, را که

GT GD C H L M O
the

GT GD C H L M O
through /θruː/ = PREPOSITION: از طریق, از میان, بواسطه, از وسط, بخاطر, در ظرف; ADVERB: از میان, سرتاسر, از توی, از اغاز تا انتها; ADJECTIVE: تمام, مستقیم, تمام شده; USER: از طریق, طریق, از, را از طریق, از میان

GT GD C H L M O
throughout /θruːˈaʊt/ = ADVERB: سراسر, سرتاسر, تماما, بکلی, از درون و بیرون; USER: سراسر, در سراسر, در طول, سرتاسر, در سرتاسر

GT GD C H L M O
to /tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to; USER: به, برای, تا, را به, در

GT GD C H L M O
top /tɒp/ = NOUN: بالا, نوک, راس, قله, اوج, تاپ, رویه, سر, فرق, کروک; ADJECTIVE: عالی, فوقانی; USER: بالا, بالای, بالا به, بالا و, از بالا

GT GD C H L M O
traditional /trəˈdɪʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: مرسوم, نقلی, عرفی; USER: مرسوم, سنتی, های سنتی, سنتی است, سنتی را

GT GD C H L M O
transform /trænsˈfɔːm/ = VERB: تبدیل کردن, دگرگون کردن, تغییر شکل یافتن, تغییر شکل دادن, نسخ کردن, ترادیسیدن; NOUN: ترادیسی; USER: تبدیل کردن, تبدیل, دگرگون, متحول, را دگرگون

GT GD C H L M O
united /jʊˈnaɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: متحد, پیوسته; USER: متحد, متحده, متحده آمریکا, متحد شده, متحد و

GT GD C H L M O
vertical /ˈvɜː.tɪ.kəl/ = ADJECTIVE: عمودی, شاقولی, تارکی, واقع در نوک; USER: عمودی, های عمودی, حالت عمودی, عمودی است, عمودی را

GT GD C H L M O
very /ˈver.i/ = ADVERB: بسیار, خیلی, چندان, زیاد, بسی; ADJECTIVE: همان, واقعی, حتمی; USER: بسیار, خیلی, های بسیار, کاملا, است بسیار

GT GD C H L M O
vp /ˌviːˈpiː/ = USER: VP, معاونت, معاون, نایب رئیس, VP به

GT GD C H L M O
we /wiː/ = PRONOUN: ما, خودمان, ضمیر اول شخص جمع; USER: ما, که ما, کنیم, می کنیم, ما از

GT GD C H L M O
who /huː/ = PRONOUN: که, چه کسی, کی, چه اشخاصی, چه شخصی; USER: که, است که, که به, که در, چه کسی

GT GD C H L M O
whole /həʊl/ = ADJECTIVE: مجموع, تمام, کامل, همه, سراسر, سالم, درست, تمام و کمال, دست نخورده, بی خرده; USER: تمام, کامل, همه, مجموع, سراسر

GT GD C H L M O
worlds /wɜːld/ = NOUN: جهان, دنیا, عالم, گیتی; USER: جهان, دنیای, دنیاهای, دنیا, جهان های

GT GD C H L M O
yrs = USER: سال, ساله, ساله به, سال و

140 words